خاطرات

ساخت وبلاگ
صبح رفتیم کله پاچه خوردیم دوربین جریمه ت کرد.برای همین نذاشتم ناهار بریم بیرون جبران بشه فعلا جریمه شدنت.از طرف دیگه وقتی بهم گفتی مامانت گریه میکرده یا نیاز به بودن تو داشته یا نگرانت شده که ازت بی خبره کجایی چی میخوری خیلی ناراحت شدم.درسته من دوست دارم تمام تو مال من باشه ولی خب تو تنها پسرشی.من خاطرات...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ehediii0 بازدید : 6 تاريخ : يکشنبه 4 ارديبهشت 1401 ساعت: 15:02

امروز رو با یکمی تلخی شروع کردیم .تو هنوز دلگیری از دیشب.از اینکه من گفتم راحت ترم که روسری سر نکنم.ازم پرسیدی تا 1 تو نت چیکار میکردم .گفتم با ایمان و سجاد حرف میزدیم شاکی شدی.گفتی این دیگه خواست من برات مهم نیست تو دوست نداری باایمان حرف بزنم.منم گفتم چشم.ولی باز اروم نیستی.میدونم هرچی بیشتر همو دوست داریم بیشتر حساس و زودرنجیم بیشتر دلخور میشیم.دلم برات تنگ شده ولی سعی میکنم امروز نبینمت.میدونی خیلی سخته ولی التهاب بینمون رو کم میکنه اینکار.میدونی چقدر الان دلم بغلت رو میخواد؟یه بار گریه میکردم بغلم کردی .محکم .از اون بغلا میخوام .جالبه که من حرفامو خاطرات...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ehediii0 بازدید : 7 تاريخ : پنجشنبه 28 مرداد 1400 ساعت: 13:24

دچار یعنی عاشق...و نمیدانی چه زجری میکشد ماهی بیچاره که دچار آبی بیکران دریاست...من دچار توام؟!چقدر میخوام این نخواستن رو... با تو زندگی به یه بهونه گره خورده.معتقدم فقط با هدف های کوچیک میشه زندگی کرد

خاطرات...
ما را در سایت خاطرات دنبال می کنید

برچسب : 21alive,21liveradio,21 lives,21 living place, نویسنده : ehediii0 بازدید : 33 تاريخ : جمعه 23 مهر 1395 ساعت: 12:37

امروز تاسوعاست.من حالم چند روزه یه جوریه تهوع و سرگیجه و سردرد و خون دماغ.نگین اینا هم که نیومدن شمال منم نرفتم.با هانیه موندیم خونه. البته یکمی استرس دارم که نرفتما.نمیدونم یعنی اوکیه اوکی نیستم.عذاب وجدان دارم انگار از اینکه بقیه رو ناراحت کرده باشم.دیشب با تو بودم.رفتیم دریاچه چیتگر.کلی هم با هم حرف زدیم بهم گفتی شوهر کردم باهاش زیاد خوب رفتار نکنم.گفتی یکمی خودخواهی لازمه.اما من میخوام عاشقانه زندگی کنم در صورتی که بشه.حالا فعلا ترجیح میدم صبر کنم تا با کسی باشم که فهمش رو داشته باشه.اخرش دوباره درباره دوست پسرام پرسیدی.خیلی ناراحت کننده ست که تو خاطرات...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات دنبال می کنید

برچسب : 20 مهر به میلادی,20 مهر,20 مهر چه روزی است,20 مهر ماه,20 مهر روز,کوبانی 20 مهر,رمان 20مهر باران,مهرجان 20,مهري 20 الف كيف اقسمه,مهر 20 الف, نویسنده : ehediii0 بازدید : 13 تاريخ : چهارشنبه 21 مهر 1395 ساعت: 20:25

سرکلاسم خیلی دلم برات تنگ شده خیلی زیاد.هنوز ناراحتم هنوز استرس دارم.بذار بعد کلاس بنویسم 

خاطرات...
ما را در سایت خاطرات دنبال می کنید

برچسب : 19 liverpool,19 living like a dope boy,19 livingston street rhinebeck ny,19 live oak rd,19 live oak road,19 living with parents,19 live oak rd royal oaks,19 livingston ave pittsfield ma,19 liverpool ct toms river,19 living alone, نویسنده : ehediii0 بازدید : 17 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 23:48

تا ساعت 11باهم بودیم.از حال گرفته م پرسیدی.خیلی سعی کردم حالمو توی کلمه ها جا کنم و بهت برسونم چمه.همینقدرم فقط باتو میتونم بگم. من خیلی سکوت رو دوست دارم.دوست دارم که حرف بزنما ولی حرف زدن سخته برام.برای همین کاری که اذیتم نمیکنه سکوته.لازم نیست چون بککنم و بگم چمه تازه بد برداشت بشه از حرفام.از جدا شدن از تو میترسم واقعیته.ولی مگه دست منه.ممکنه یه روز پیش بیاد دیگه.چیزی که باعث میشه راحت قیدتو بزنم یااینه که دروغ بگی بهم .یا خیانت کنی یا منو نخوای.من واقعا دوستت دارم.دلم یه خواب عمیق و طولانی میخواد.خیلی عمیق.خسته م .بدنم روحم. توی تمام شرایط و مشکلاتم حس خاطرات...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات دنبال می کنید

برچسب : live, نویسنده : ehediii0 بازدید : 18 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 2:14

امروز صبح شاکی بودی.دیر رسیده بودی سر کارت.منم با خونریزی و کلی لباس خونی بیدار شدم کلا شروع گندی بود.بعد برامون یه برگه ی سرشماری سلامت اوردن.اونو که گرفتم ز زدم مامان بابام فهمیدم بیرون شهرن.با شیدا رفتیم اداره طرح.اونجا بهم گفت حداقل تا 4.5 ماه دیگه هیچ خبری نیست.4.5 ماه باید بیکار بشینم تو خونه.خیلی اعصابم خورده .تو اومدی اینجا پیشم .باهم ناهار خوردیم.وقتی تو اینجایی همه چیز خوبه.بااینکه خیلی کار داشتی ولی اومدی.اماالان که رفتی خیلی ناراحتم .نمیدونم باید چیکار کنم بی حوصله م.طرحم چی کار چی درامدم چی.تا کی بمونم تو خونه.وقتی برم طرح اینجوری بقیه طرحشون خاطرات...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات دنبال می کنید

برچسب : 17 live stream,17 live,17 liver function,17 livingston st lynn ma,17 liverpool court jackson nj,17 live stream app,17 livingston ave avenel nj,17 livingston road brockton ma,17 livingston place greenwich ct,17 live oak trail, نویسنده : ehediii0 بازدید : 11 تاريخ : شنبه 17 مهر 1395 ساعت: 9:56

دلم خیلی برات تنگ شده.امشب از خستگی خوابت برد .منم دارم پربود میشم دلم درد میکنه قلبمم اذیت میکنه تند میزنه نفس کم میارم.دلشوره دارم خیلی بی قرارم.فردا میخوام برم فارابی سر بزنم به دوستم.میخوام بااین ترس روبرو بشم.برم اونجا.استرس باز اومده سراغم.حس اون شبایی رو دارم که فرداش باید میرفتم اتاق عمل.چقدر از اون محیط بی زارم.فکر کنم باید برای قلبم برم دکتر ببینم چیه ماجرا.این تپش اذیتم داره میکنه.ازم خواستی شرایطمو تو خونه تغییر بدم.برای من سخته دیگرانو ناراحت کردن.کمک نکردن به فکر خودم بودن.خیلی سختمه .اینجوری حس سربار بودن دارم.من میترسم.نمیدونم از چی ول خاطرات...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات دنبال می کنید

برچسب : 14 مهر روز دامپزشکی,فال 14مهر93,فال 14مهر92,فال 14مهر,استخدام 14مهر,متولدین 14مهر,استخدامی 14مهر93,استخدام 14مهر93, نویسنده : ehediii0 بازدید : 14 تاريخ : جمعه 16 مهر 1395 ساعت: 15:39

امروز صبحو با مسیج قشنگت که دیشب نخونده بودم شروع کردم .نوشته بودی من واقعا فکر میکنم که تو یه فرشته هستی .الانم مسیج دادی که دلم برات تنگ شده..خیلی دوستت دارم منم دلم برات تنگ شده عزیزم.جات واقعا خالیه خداکنه بتونیم با هم بیایم اینجا. اینا چرا راه نمی افتن بیایم تهران پس.؟من دلم تورو میخواد.ببینمت حتما محکم بغلت میکنم و میبوسمت.میخوام برات خوراکیای خوشمزه بخرم بیارم.

خاطرات...
ما را در سایت خاطرات دنبال می کنید

برچسب : 10tv,10 living things,10 lives, نویسنده : ehediii0 بازدید : 17 تاريخ : سه شنبه 13 مهر 1395 ساعت: 1:56

امروز از دانشگاه که اومدم بخاطر ناهار خوردن من مغازه ت رو بستی اومدی منو بردی خودت غذا دادی بهم با دستای خودت تمام توجهت به من بود.نفهمیدم توی اون چند دقیقه چقدر برای داشتنت خدا رو شکر کردم.برای اینکه انقدر دوستم داری.بعدش رفتیم پارک.اهنگ به تو مدیونم رضا صادقی از رادیو پخش شد.حسرت زینب تو صدات بود نتونستم خودمو کنترل کنم و نگم ولی تو گوش دادی و اشک ریختی باهاش.من خیلی احساس ناتوانی کردم.حس کردم من چی دارم که باهاش با زینب بجنگم .من چه شانسی دارم برای تصاحب قلبت؟خیلی دردناکه برام که تو اونو این همه دوست داشتی من حس حماقت میکنم که بخوام بااین عشق بجنگم و خاطرات...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات دنبال می کنید

برچسب : 4 live,4liveinthed,4live entertainment,4live concert park,4 livingwell,4life en espanol,4live result,4 living calgary,4 living discount code,4live band, نویسنده : ehediii0 بازدید : 13 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 8:27